و من دیشب توی یه جشن که عااااااالی بود شرکت کردم، اما وقتی برگشتم انقدر حالم بد بود که تا صبح خواب بد می دیدم. یه خواب بد که خستگیمو، درگیری ذهنیمو و همه غصه درونمو روایت می کرد!
بیدار که شدم حال بدِ خواب هم، علاوه شد به حال بدِ قبل از خواب! تا عصر به مبارکی جمعه بودنش، این حال بد ادامه داشت.
یهو محض سرگرمی پاشدم چرخی زدم تو دیوار و توی دیوار به یه چیزی رسیدم که اگه بشه مال من بشه، تا مدت ها حالم خوب میشه!
تا چه پیش آید زین پس.!
توکل به خدا
درباره این سایت